هدف شاید یکی از کلمات با بیشترین بسامد در میان گفتارها و نوشتارهای روزانه اکثر مردم باشد. کلمه ای که از بس تکرار شده است ناخودآگاه در ذهن ما تبدیل به کلیشه ای تکراری شده است. کلیشه ای که به دلیل تکرار ،حساسیت و اهمیت واقعی خود را به تدریج از دست داده است.
اما تبدیل شدن هدف به کلیشه ای تکراری در میان انبوه مشکلات و دلمشغولیهای زندگی روزانه چه عواقبی برای فرد خواهد داشت؟
بدون شک هیچ موفقیت پایداری بدون تعریف هدف شکل نخواهد گرفت. هدف انگیزه را تحریک می کند و انگیزه محرک حرکت به سمت هدف می شود و موفقیت را شکل می دهد. به عبارت دیگر اگر هدفی تعریف نشده باشد انگیزه ای هم ایجاد نمی شود و موفقیت پایداری شکل نخواهد گرفت.
مروری بر زندگی همه انسانهایی که با عنوان انسانهای موفق از آنها یاد می شود موئد این نکته است که آنها بیش از هر چیزی اهداف مشخص و روشنی در زندگی داشته اند و زندگی آنها نمایشی جذاب مملو از یافتن، خلق ، هماهنگی و بکارگیری همه ابزارهای لازم برای رسیدن به این اهداف را نمایش می دهد. دقیقا مانند کارگردانی موفق که از همه عوامل نور و صدا و بازیگر و فیلمنامه برای ساختن شاهکاری هنری به طور موثر و هنرمندانه استفاده می کند.
انسان بی هدف شبیه یک کشتی بی هدف است و باد موافق و مخالف برای این کشتی علی السویه است.
